روایتی از غمانگیزترین روز انقلاب؛ از بغض مردم تا صلابت نظام
۱۴ خرداد، تنها یک روز نبود؛ زخمی بود بر تقویم دل ها، امامی که با کلمه بیدارمان کرد، بیصدا رفت و زمین برای لحظهای ایستاد.

دلها هنوز باور نکردهاند، مگر میشود روح خدا از میان ما رفته باشد؟
او که نفسش، نفس این ملت بود، در آن سحرگاه داغدیده، نه فقط یک رهبر، که پدر یک ملت، ستونِ یک تاریخ ابدی شد و به آسمان رفت.
چهاردهم خرداد، آسمان سیاه نبود؛ اما دلها تیرهتر از هر شبی گریستند، امام رفت و با او تکهای از ما نیز رفت.
امام رفت، اما صدایش هنوز در گوش تاریخ میپیچد در طنین نه شرقی، نه غربی، در فریاد استقلال آزادی، در چشمان نسلها، بیداری را برای همه ملت های آزاده به ارمغان آورد.
ساعت نزدیک نیمهشب است. چراغ خانهها روشناند، نه از ترس تاریکی، بلکه از هراس یک خاموشی دیگر؛ خاموشی خورشیدی که سایهاش بر جان ملت افتاده بود.
امام، در بستر بیمارستان قلب، آخرین ساعات حیات دنیاییاش را میگذراند اما آنچه هیچ دوربینی ضبط نکرد، بغض فروخورده پرستاری بود که وقت گرفتن فشار خونش، زیر لب سوره «یس» میخواند، انگار میدانست این نبض، قرار است برای همیشه آرام بگیرد.
رهبر، در بستر بیماری همچنان با همان وقار، آرام بود؛ حتی مرگ هم از شکوه حضورش، شرم داشت.
حوالی ساعت ۱۰:۲۰ شب، آنچه نمیخواستیم باور کنیم، اتفاق افتاد.
سکوت پزشکان، لرزش دست یکی از آنان، نگاه خیره آیتالله خامنهای و سپس، آن جمله که تاریخ را شکافت: «انا لله و انا الیه راجعون...» روح خدا به خدا پیوست...
شب ایران، شب کربلا شده بود، غمگین، سیاه و اشکبار. اما تمام کشور همزمان با آن نفس بریدند.
بامداد چهاردهم خرداد ۱۳۶۸، جمهوری اسلامی ایران و جهان یکی از تأثیرگذارترین رهبران قرن بیستم را از دست داد.
آنچه در پی این واقعه رخ داد، تنها یک سوگواری ملی نبود؛ بلکه صحنهای از تجلی سرمایه اجتماعی، وفاداری عقیدتی و آزمونی برای پایداری نظامی نوپا بود که با رهبری او شکل گرفت.
یکی از نقاط کانونی تحلیل رحلت امام خمینی، چگونگی انتقال قدرت در نظامی است که بر پایه کاریزمای دینی-سیاسی بنیانگذار خود بنا شده بود.
امام خمینی فراتر از یک رهبر سیاسی، نماد یک هویت ایدئولوژیک – انقلابی بود.
دغدغه بسیاری از تحلیلگران آن روز، فروپاشی احتمالی انسجام درونی نظام پس از او بود. اما فرآیند تعیین جانشین (حضرت آیتالله خامنهای)، در کمتر از ۲۴ ساعت، نشان داد که ساختار جمهوری اسلامی توانسته است از مرحله کاریزمای فردی عبور کرده و به نهادی شدن قدرت نزدیک شود.
این انتقال، نقطه عطفی در ثبات سیاسی ایران پس از انقلاب تلقی میشود.
یکی از پدیدههای منحصر بهفرد تاریخ معاصر ایران، حضور میلیونی مردم در آیین تشییع امام خمینی بود.
برآوردهای بینالمللی این مراسم را در شمار بزرگترین تجمعات انسانی جهان ثبت کردهاند. این حضور، نه تنها یک واکنش احساسی، بلکه بازتاب پیوند عمیق مردم با آرمانهای انقلاب اسلامی بود.
در شرایطی که بسیاری از رسانههای خارجی در دهه ۶۰ به جدایی مردم از حاکمیت تأکید میکردند، این مراسم در عمل پوچی و خلاف آن روایت را اثبات کرد.
رحلت امام خمینی همزمان شد با تحولات مهم منطقهای مانند پایان جنگ ایران و عراق، تغییرات در بلوک شرق و ظهور نظم نوین جهانی پس از جنگ سرد.
پیامهای تسلیت گسترده از سوی کشورهای اسلامی و حتی برخی دولتهای غیردوست، نشان داد که جایگاه امام خمینی و نظام فراتر از مرزهای ایران تثبیت شده است.
امام خمینی نهتنها یک فرد انقلابی بود که رژیمی را ساقط کرد، بلکه توانست با تأسیس جمهوری اسلامی، الگوی متفاوت از حکومتداری در دنیای مدرن ارائه کند.
رحلت امام خمینی (ره) نه پایان یک عصر، بلکه آغاز مرحلهای نو در تاریخ جمهوری اسلامی ایران بود.
آزمون بزرگی که ایران در آن مقطع از تاریخ با موفقیت از آن گذر کرد، مهر تأییدی بود بر قدرت نهادسازی، عمق سرمایه اجتماعی و توان تابآوری سیاسی ساختاری که امام بنا نهاد.